just let it go

خدایا یاریم کن اگر چیزی شکستم دل نباشد!!

یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم:)))


 

 

 

 

يكي از فانتزيام اينه كه وقتي يكي داره تو فانتزيش توي گرد غبار يا دود محو ميشه
از اون طرف دودا بگم پخخخخخخخخخخخخخخ بعد سكته ناقص بزنه بعد بميره
بعد منم تو چاهي كه از فرط خنده حفر كردم سقوط كنم
بعد اون دنيا يقمو بگيره از پل صراط پرتم كنه پائين!
 

 

 

 

 

یکی از فانتزیام اینه که...
تو دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه ک بهت صفر میدم...
بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم ب دیوار بگم...
منو از نمره میترسونی من زندگیمو باختم استاد...
برو از خدا بترس....

 

 

 

 

 

آخرین ورژن فانتزیام اینه که اﻓﻘﻮ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻢ و همینجوری الکی ﺗﻮﺵ ﻣﺤﻮ ﺷﻢ …

 

 

 

 

 

 

این سامان گلریز اومده شبکه سه میگه میخوام یه ساندویچی آموزش بدم که دانشجوهایی که تو خوابگاه هستن و فر ندارن روی همون گاز کوچیک بتونن تهیه کنن.....!!!
حالا مواد اولیه اش چی بود؟
.
.
.
گوشت بوقلمون دودی ، پنیر پیتزا ، نون تست ، سس فرانسوی و سایر مخلفات .....!!!!! :|
مرتیکه دانشجو ندیده......

 

 

 

 

 

 

کودک درونم خيلي پررو شده ديروز پیر زن درونمو اسکل کرده بود
.
.
.
.
.
.
امروز خودشو خيس کرده بود|-:
حتما فردام پرايد ميخواد|-:
بايد ادبش کنم:))))))

 

 

 

 

 

 

 

دو تا گوجه فرنگی داشتن باهم دعوا میکردن

ی گوجه سبز میاد وسطشون جداشون میکنه

بهش میگن سید لطفا شما دخالت نکن...!

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:24 توسط parya| |

5yjbztv.gif

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:16 توسط parya| |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1146571_557835224253191_1350045599_n.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

mogry2a6yn6aehtqndn.jpg

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:2 توسط parya| |

یکی از فانتزیام اینه که کنکور اول بشم بعد خبرنگارا بیان حمله کنن سمت من. بعدش تو

ازدهام جمعیت محو شم برم پی کار خودم

 

 

 

 

 

یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم! اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده!

 

 

 

 

 

من اگر به جای نیمه ی گمشدم
دنبال دایناسور میگشتم تا الان یقینا پیدا کرده بودم!
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ارسطو را گفتند: "ادب از که آموختی؟"
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ارسطو قدری نگریست و گفت:
نه! وجدانا" کجای قیافه ی من به لقمان می خوره؟!
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

شما هم اینجوری بودین؟!


شما هم اینجوری بودین

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
یکی از کرم‌های که علاقه دارم بریزم
اینه که واسه یه فیلم زیرنویس فارسی بدم بیرون
بعد اول فیلم بنویسم این یارو رو می‌بینی؟ آخر فیلم می‌میره!
 
 
 
 
 
 
 
 
یعنی هیچ وقت نذارید یه کامپیوتر بفهمه که عجله داری
 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 18:4 توسط parya| |

چیه؟؟؟ چپ چپ نیگا میکنی؟؟؟؟؟
 
0.530403001358944401_taknaz_ir.gif
نوشته شده در برچسب:,ساعت 16:14 توسط parya| |

هی زن!!! به جا این مسخره بازیا بلندشو چایی بیار!

.

Inline image 16

نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:51 توسط parya| |

کارشناسان کره ای اعلام کردند:
 
سرعت حلزون قطع نخاع شده همراه با سه سکته مغزی 20% از سرعت اینترنت ایران بیشتره! :|
 
 
 
 
 
 
 
ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﺻﺒﺢ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﻦ ؛
ﻣﺎﻧﺘﻮﺷﻮﻥ ﭼﺮﻭﮐﻪ ,
ﯾﻪ ﮐﻤ هـﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﻟﻮﺩﻥ....
ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﮑﻨﯿﺪ . . .
ﺍﯾﻨﺎ ﻗﻠﻢ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ , ﺧﺴﺘﻦ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
روایت داریـم که میگه:. . .
 
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﺨﺮﻩ ؛اﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭه ﺟﻠﻮی ﺁﯾﻨﻪ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻧﺮﻗﺼﻪ..
 
 
 
 
 
 
 
 
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ ﺑﻬﻢﮔﻔﺖ :
ﻣﺴﺨﺮﻩ ! ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺍﺻﻐﺮﻩ !!
ﺁﻗﺎ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﯼﻣﻨﻮ ﺍﺯﮐﺠﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ؟ ((((:
 
 
 
 
 
 
 
دو نفر میرن به بانک دستبرد بزنن . می بینن بجای گاوصندوقتوی بانک یه یخچال بزرگ گذاشتن ! در یخچال رو باز می کنن می بینن یه عالمه ظرف " فرنی " توی یخچاله ! می شینن یه 10 - 20 تا ظرف می خورن . یهو یکیشون می گه مطمئنی اینجا بانکه !؟ اوون یکی می دوئه میره بیرون تابلو رو می خونه میاد میگه : آآآآره بابا نوشته " بانک اسپرم ایران " :|
 
 
 
 
 
 
یه بار هم تو گوگل سرچ کردم : نیمه ی گم شده ی من...
عکس یه بزغاله اومد داشت نوشابه میخورد...
هیچی دیگه این یه سالی هست که نوشابه نمیخورم!!!
گوگول کثافط
 
 
 
 
 
 
 
 
آدم های قد بلند را برای خودشان دوست داشته باشید، . . . .
نه به خاطر اینکه دستشون به کابینت های بالایی میرسه !!!
 
 
 
 
 
 
 
 
 
یه پاکت شیر گرفتم که تاریخ تولیدش ماله فرداس.
 
به نظرتون بخورمش یا بزار فردا تولید شه ؟؟؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لقمان را گفتند علم بهتر است یا ثروت گفت: از بی ادبان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نسلی هستیم ، كه تو اینترنت عاشق شدیم، تو اینترنت دوست شدیم، تو اینترنتم بهمون خیانت شده! فقط اینترنت توالت نداره من ناراحتم :)) مسئولین رسیدگی کنن :دی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
امروز عصر پشمک خریدیم روش نوشته بود ﺗﻮﻟﯿﺪﯼ ﺣﺎﺟﯽ حسین ، ﺣﺎﺟﯽ رسول ﻭ ﺣﺎﺟﯽ ذبیح اله...
 
ﻭﺟﺪﺍﻧﺎً ﺭﺍﺿﯽ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﺟﯽ ﺗﻮ ﺯﺣﻤﺖ ﺑﯿﻮفتن ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺸﻤﮏ خوردن ما!
 
ﺣﺎجی ها ﻣﭽﮑﺮﯾﻢ!!!
نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:55 توسط parya| |

 

 

 

 

http://salijoon.ws/mail2/911209/tnzz/fu2506.jpg

نوشته شده در برچسب:,ساعت 16:23 توسط parya| |

اگر زنی امیدش از رابطه ای برید سکوت اختیار میکند

آن زمان عشق و دوست داشتنش نیز بی شک زخمی خواهد شد چمدان های قلبش را بسته بلیط های موجود ذهنش را  گرفته و در اصل جسم اش بجا مانده احساس و روحش آن جارا رها کرده و رفته است...

مرد هر شب که به خانه می آید باز شدن در را میبیند ولی نمیفهمد که زن رفته است چرا که زن با سکوتش میرود

نه زنی که در آشپزخانه اش غذا بپزد

و نه زنی که به مبل لمیده و تلویزیون نگاه می کند

و ن زنی که احساسش را به کناری نهاده است

از صدای فریاد ها و دعواهای یک زن نباید ترسید...

چون رفتن یک زن با سکوتی که دارای اصالت است اتفاق می افتد...

نوشته شده در برچسب:,ساعت 19:14 توسط parya| |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:43 توسط parya| |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:34 توسط parya| |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:33 توسط parya| |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 18:47 توسط parya| |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 16:53 توسط parya| |

بهونه برای گریه زیاد است اما امان از گریه های بی بهانه...

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:12 توسط parya| |

تلخترین جمله: دوست دارم اما...

شیرین ترین جمله: ...اما دوست دارم

به همین راحتی جا به جایی کلمات زندگی را دگرگون می کند...!

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:7 توسط parya| |

دنبال کسي ميگردم که توي بهار که زنگ بزنم بدون هيچ دليل بگم:مياي بريم زير اين رگبارو هواي خوش قدم بزنيم؟

در جوابم فقط بگه:نيم ساعت ديگه کجا باشم...

توي تابستون که زنگ بزنم بدون هيچ دليل بگم مياي بريم خيابون وليعصر از ونک تا هر جا که شد قدم بزنيم؟؟

در جوابم فقط بگه:ناهار اونجايي که من ميگم...

توي پاييز زنگ بزنم بدون هيچ دليل بگم:مياي صداي ناله برگاي سعدآباد رو دربياريم خش خش صدا بدن؟

در جوابم فقط بگه دوربينم بيار...

توي زمستون زنگ بزنم بدون هيچ دليل بگم چناراي وليعصر منتظرن با يه عالمه برف،بعد با ترديد بپرسم مياي که؟

در جوابم بدون مکث بگه:يه جفت دستکش ميارم فقط يه لنگه من يه لنگه تو...سر اينکه دستاي گره شدمون توي جيب کي باشه بعدا تصميم ميگيريم...

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:22 توسط parya| |

نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:6 توسط parya| |

نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:55 توسط parya| |

 

 

نوشته شده در برچسب:ترول,ساعت 13:46 توسط parya| |

طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد:
پسرا: استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگارو خودم میدم،
مادرم مریض بابام مرده، ۲ شیفت کار میکنم
واسه همین نتونستم خوب درس بخونم !
دخترا: اســـــتــــــــــــــــــــــــــــــــــاد !!
 

########مطالب خنده دار#########
 

نمیخوام ریا بشه؛اما من با پراید آموزش رانندگی دیدم!
 

########مطالب خنده دار#########
 

درس که دارم میخونم همزمان دلم میخواد کلی کار دیگه انجام بدم ،
اصلا انگیزم ده برابر میشه ؛ دلم میخواد هرکاری بکنم فقط درسه رو نخونم !
 

########مطالب خنده دار#########
 

دقت کردین ؟
کافیه تو یه رابطه ی عاشقانه باشی;
اونوقته که از زمین و آسمون بهت پیشنهادای دوستی میشه !
اما حالا اگه تنها باشی به مارمولک پیشنهاد بدی رد می‌کنه !
 

########مطالب خنده دار#########
 

دقت کردین اگر ۵ دقیقه زود راه بیفتی نیم ساعت زود می‌رسی
و اگر ۵ دقیقه دیر راه بیفتی نیم ساعت دیر می‌رسی ؟
 

########مطالب خنده دار#########
 

گویش دختران در سال ۸۱ : عزیزم ، عشقم چرا ناراحتی ؟ قربونت برم !
گویش دختران در سال ۸۶ : عزیزم ، عشقم چرا ناراحنی ؟ قلبونت برم !
گویش دختران در سال ۹۱ : عجیجم ، عجقم چلا نالاحتی ؟ قلبونت بلم !
گویش دختران در سال ۹۶ : دیبیلیم ، عولوپولو ، بیلی بولونات !
 

########مطالب خنده دار#########
 

دقت کردین تو فیلمای ایرانی همیشه آدم بده بیلیارد بازی میکنه ؟
 

########مطالب خنده دار#########
 

درسته پراید کولرش خوب نیست ولی وُژدانن بخاریش خوب خنک می‌کنه !
 

########مطالب خنده دار#########
 

دیشب ساختمون کناریمون آتیش گرفته بود با بابام سریع لباس پوشیدیم بریم کمک ؛
مامانم یهو داد زد وااااایستید ! دارید میرید آشغالارم بزارید جلو در !!!
بدجور تو فکر فرو رفتیم با بابام …
 

########مطالب خنده دار#########
 

من یه اخلاق خیلی خوبی دارم و اونم اینه که هیچوقت نظرمو به کسی تحمیل نمیکنم
ولی کسی که نظرش با من متفاوته خره …
تموم شد و رفت !
 

########مطالب خنده دار#########
 

چهارشنبه کلاسام تموم شد وسایلامو از خوابگاه جمع کردم اومدم خونه …
امروز داداشم برگشته بهم میگه : حالا تا کی خونه ی ما آویزونی ؟
 

########مطالب خنده دار#########
 

سلامتی اونایی که منو به خاطر خودم میخوان … نه واسه پرایدم …!
 

########مطالب خنده دار#########
 

دقت کردین یه وقتایی هم تا آماده میشی که نظرتو بگی،
یهو بحث عوض میشه و ضایع میشی ؟
 

########مطالب خنده دار#########
 

داشتم کارت پایان خدمت بابامو میدیدم بهش میگم بابا واقعا قدت ۱۶۰ سانته ؟
میگه بچه مگه تو ۱۶۰ سانت دوره شاه رو میفهمی‌؟
 

########مطالب خنده دار#########
 

من هیچوقت بحث نمیکنم ؛ من فقط توضیح میدم که حق با منه !
 

########مطالب خنده دار#########
 

ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺭﺩﯾﻒ ﺍﻭﻝ ﮐﻼﺱ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻫﻮﺷﻦ
ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎﯼ ﺭﺩﯾﻒ ﺁﺧﺮ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ !
روحیه ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺩﯾﻒ ﺁﺧﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ …
 

########مطالب خنده دار#########
 

تو این زمونه دو نفر همیشه تنهان :
دختری که آرایش بلد نیست و پسری که دروغ گفتن بلد نیست !
 

########مطالب خنده دار#########
 

فندک چیست ؟
وسیله ای است برای روشن کردن سیگار که معمولا خراب نمیشود
بلکه توسط دوستی از دوست دیگر دودره میشود …
 

########مطالب خنده دار#########
 

روانشناسه دیشب گفت جوری زندگی کنید که انگار روز آخر عمرتونه ،
امروز به حرفش گوش کردم و کل کلاسارو پیچوندم !
 

########مطالب خنده دار#########
 

دقت کردین تو خونه کلا کسی باهات کار نداره،
حالا یه دقیقه میای با هندزفری آهنگ گوش کنی بقالی سر کوچتونم ۵ بار صدات زده ؟
 

########مطالب خنده دار#########
 

فارسی: دوستت دارم
انگلیسی: آی لاو یو
فرانسه: ژ تم
اسپانیول: ته آم
ایتالیایی: تی آم
آلمانی: ایش لیبه دیش
دخترونه: بولولو گوجی موجی بوچ بوچ!
 

########مطالب خنده دار#########
 

به خدا پارک دوبل اصلا سخت نیست…
فقط کافیه حواستون به
جدول و
تیر چراغ برق و
ماشین پشتی و
ماشین جلویی و
دسته برف پاک کن و
روسریتون و
کفش پاشنه بلند و
ناخون مصنوعی و
کلاچ و
ترمز و
گاز و
فرمون و
پسر همسایه که داره بهتون میخنده باشید

 


یادم آرد روز دیرین... خوب شیرین...

اول ترم... وقت بسیار... درس اندک...

حال اینک... روز آخر... روز تلخ امتحانات...

آخر ترم...وقت اندک...

درس بسیار...

درس بسیار...

درس بسیار...

نوشته شده در برچسب:,ساعت 20:2 توسط parya| |

 

دارم منفجر میشم از این زندگی سگی

همه چیز کثافته

همه چیز لعنت شده است

همه چیز به آدم دهن کجی میکنه

لعنت به این عمر که تموم نمیشه

لعنت به روزی که زاده شدم

لعنت به همه چیز و همه کس

لعنت به این سایه ی شوم بی پایان زندگی من

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 16:49 توسط parya| |

من یه غلطی کردمُ قضیه فانتزیُ افقُ واسه بابام تعریف کردم ؛

.
حالا هروقت اَزَش پول میخوام، میره تو افق محو میشه ! :|

 

 

 

 

یکی از تفریحات بچگیمون این بود که با مگس کش مگس نفله می کردیم

و می برم می انداختیم در خونه مورچه ها

.
اونام کلی خوشحال میشن و دعام می کنن

.
خدایا این تفریحات خیریه رو از من نگیر !!!

 

 

 

 

دیشب رفتم استخر, بعد از شنا اومدم لباسامو بپوشم دیدم رو موبایلم ۴ تا میس کاله ۶ تااس ام اس از دوس دخترم:

اس ام اس ۱: عزیزم چرا زنگ میزنم جواب نمیدی؟

اس ام اس ۲: انگار سرت شلوغه جواب اس ام اس هم نمیدی.

اس ام اس ۳: همین الان زنگ میزنی وگرنه من می دونم وتو!

اس ام اس۴: کثافت آشغال معلوم هست کدوم گوری هستی؟

اس ام اس ۵: تقصیر منه که آدم حسابت کردم کچل ایکبیری با اون مامان چاقت. گمشو برو پیش همون دختر عموی…

اس ام اس۶: راستی اینم میگم که بسوزی منو دوستت سعید دو ماهه رابطه داریم…. بای

 

 

 

 

 

 

آی شمایی که به جا شنا کردن یه گوشه استخر وایمیسید به یه نقطه زل میزنید..

واقعا فکر کردید کسی نمیفهمه که دارید تو استخر میشاشید ؟!!!

 

 

 

 

 

داغ دیدن نه فقط از دست دادن عزیز است

نه فقط تاراج مال است

داغ دیدن گاهی شاید ، در استفاده از شیر اب داغ

دستشویی که رنگ ابی بر ان نهاده باشد :|

 

 

 

 

اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندنه کتابای علمی

چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده

هر شب جمعه واسش فاتحه می خونید !

 

 

 

 

تو دفترم هندزفری تو گوشم بود

و داشتم آهنگ با صدا بلند گوش میدادم

بعد یکی از ارباب رجوعا اومد از پله بره بالا

پاش لیز خورد با مخ اومد رو زمین

منم که داشتم با صدا بلند آهنگ گوش میدادم

با صدا بلند خندیدم چون فکر میکردم تو این صدا

کسی صدامو نمیشنوه :) )

.
یهو دیدم همه برگشتن دارن منو نیگاه میکنن و اینجورین :( (

.
منم که کم نیاوردم گوشیمو گذاشتم در گوشمو گفتم

.

آره آره خیلی باحال بود راستی یادت نره فردا بیایی O.o

.
خودم موندم عجب فیلمی برا ملت بازی کردم :) )

.

 

 

 

 

 

یکی از آرزوهام اینه که سیستمی طراحی بشه

که نیوفولدرها با توجه به محتویاتشون

خودشون واسه خودشون اسم انتخاب کنن !

.
انصافا کار سختیه … دانشمندا هم که نشستن دارن انگری بردز بازی میکنن !
.

 

 

 

 

این ماشین هایی که پشتشون نوشته GLX یعنی از پارکینگ راحت تر درمیان ؟؟؟
.

 

 

 

 

داداشم زد شیشه ادکلونو شیکوند ،

.
با عجله میگه زود باش چند تا لباس بیار بکشیم روش حیفه !

.
تو کف مدیریت بحرانشم … :D
.

 

 

 

 

روی شیشه دوغ نوشته:

.
دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی…

.
آخه لامصب دوغه یا اورانیوم ؟
.

 

 

 

 

دقت کردین:

.
پســرا ۱۰ دقیقه حاضر میشن، ۴ساعت میرن بیرون ..!

.
دختـــرا ۴ ساعت حاضر میشن، ۱۰ دقیقه میرن بیرون :|

 

 

 

 

چهارتا از مهم ترین دست آوردهای دانشگاه:

.
– اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل

.
– خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب

.
– کار گروهی در هنگام امتحان

.
– حرف زدن بدون تکون خوردن لب !

 

 

 

 

برادرزاده چهار ساله م زنگ زده به مامانم میگه بیا خونه ما ،

.
مامانم هم گفت : نه تو بیا خونه ما !

.
اونوخت این باقالی برگشته میگه :

.
نه من فعلا یه سری کار دارم سرم شلوغه تو بیکاری پاشو بیا ! :o

 

 

 

 

کبوتر با کبوتر باز باران با ترانه میخورد بر

بامش بیش برفش بیشتر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

عاقل کند کاری که باز آید به کنعان غم مخور خربزه

با پوست موزو میندازی زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره !

نوشته شده در برچسب:مطالب طنز,جوک,جوک جدید,مطلب خنده دار,طنز,طنز جدید جوکستان,جوک جدید,ساعت 15:5 توسط parya| |

 

 

محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم؛

آنچه را که اسمش را غرور گذاشته ام

برایت به زمین بکوبم …

احساس من قیمتی داشت؛

که تو برای پرداخت آن فقیر بودی …

 

 

میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد .

 

 

 

 

همه ی مردها بد نیستند. بدتر و بدترین هم دارند.

 

 

 

در زندگی به کسانی دل می بندیم که ما را نمی خواهند

و از وجود کسانی که ما را می خواهند بی خبریم

شاید این باشد دلیل تنهایی مان

 

 

 

 

 

دلم کار دست است

خودم بافتمش…

تارش را از سکوت

پودش را از تنهایی….

همین است که خریدار ندارد…

 

 

 

 

نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!

با هم قدم میزنیم

با هم میخوابیـم

دلم که میگیرد، آغوشش را بـــاز می کنـــــد

و بر گونه هایم بوسه میزند

اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!

” تنهاییـــــم را ” . . .

 

 

 

 

باور کردم تنهایی را چقدر دلم کسی را نمی خواهد امشب…

 

 

 

رابطه هایــــــــی که

تنهایی دلیل شکل گیریشون میشه

عاقبتشون دوباره تنــــــــــــــــهایی میشه…..!

 

به چنگ آوردن چیزی که نتوان به چنگ آورد، هنر است.

 

 

 

 

دلت را از “شیشه” بساز ولی به سنگها بگو دلم از “فولاد” است . . .

 

 

 

بسلامتی اون دختری که حاضر زیر بارون خیس بشه ولی‌ سوار ماشین هیچ پسری نشه . . .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :

اون رفیق منه

وقتی باختم گفت :

من رفیقتم . . .

 

 

 

به سلامتی سایه که هیچوقت آدمو تنها نمیزاره !

 

 

به سلامتی اون رفتگری که تو این هوا داره به عشق زن بچش

کوچه و خیابون رو جارو میزنه که یه لقمه نون حلال در بیاره . . .

 

 

 

ما بدهکاریم به یکدیگر

و به تمام ” دوستت دارم” های ناگفته ای

که پشت دیوار غرورمان ماند

و آنها را بلعیدیم

تا نشان دهیم که منطقی هستیم

 

 

 

 

این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ

جان شما و خاطره هامان خداحافظ

من میروم بدون تو اما دعایم کن

در اولین تراوش باران خداحافظ

نوشته شده در برچسب:تنهایی,جدایی,غرور,به سلامتی,ضد مرد,ضد پسر,,ساعت 12:49 توسط parya| |

 

نوشته شده در برچسب:ترول,ساعت 16:43 توسط parya| |

 

زلال که باشي ديگران سنگ هاي کف
رود خانه ات را مي بينند ...!
بر مي دارند و نشانه مي روند
درست سوي خودت

 

 

 

آري از پشت کوه آمده ام...
 چه مي دانستم اين ور کوه بايد براي ثروت، حرام خورد؟!
 براي عشق خيانت کرد
 براي خوب ديده شدن ديگري را بد نشان داد
 براي به عرش رسيدن ديگري را به فرش کشاند
 وقتي هم با تمام سادگي دليلش را مي پرسم
 مي گويند: از پشت کوه آمده!
 
ترجيح مي دهم به پشت کوه برگردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد، تا اينکه اين ور کوه باشم و گرگ!
 

"محمد بهمن بيگي

 

 

چه حريصانه مرا بوسيدي
 
و چه وحشيانه رختم را دريدي
 
و من چه عاشقانه دست بر هوسهايت کشيدم
 
اما کاش ميفهميدي که زن
 
تا عاشق نباشد
 


نمي بوسد …
 
نمي بويد …
 
و تسليم نمي کند روياهاي عريانيش را .....

 

 


قدرتِ کلماتت را بالا ببر نه صدايت را !
 اين باران است که باعث رشد گلها ميشود نه رعد و برق !!!!

 

 

 

برخي آدمــــها به يک دليل از مسير زندگي ما مـيگذرند و ميروند
 تـا به مـا درسهايي بياموزند
 که اگـــــر مي ماندند
 هرگز يـــــاد نمي گرفتيــــم !!

 

 

 


آدمها مي آيند
 زندگي مي کنند
 مي ميرند و ميروند..
 اما فاجعه ي زندگي تو
 آن هنگام آغاز مي شود که
 آدمي ميرود اما نمي ميرد!
 مي ماند
 ونبودش دربودن تو
 چنان ته نشين مي شود
 که تومي ميري
 درحالي که زنده اي...

 

 


خوش خلقي را جانشين بد خلقي مي کنم
 به شرط آنکه:
 حاکمي عادل
 قاضي درستکار
 روحاني عالي مقام
 که آنچه موعظه مي کند خود عمل کند
 ويا مردي که به همسرش
 به همان چشمي مي نگرد که به خود مي نگرد
 نشانم دهي!

 

 


هرگز براي کسي که شما را اذيت مي کند گريه نکنيد
 در عوض لبخند بزنيد و به او بگوييد
 ممنون بخاطر اينکه به من فرصت دادي تا کسي بهتر از تو را پيدا کنم . . .
 
 

 

انتظار…

شش حرف و چهار نقطه،

کلمه ي کوتاهيست،

اما سالها طول خواهد کشيد تا بفهمي يعني چه.

کاش منتظرت نبودم،

 
کاش مي شد گفت

“يادت مرا فراموش”

 

کاش مي فهميدي ….
قهر ميکنم تا دستم را محکمتر بگيري و بلندتر بگويي:
بمان…
نه اينکه شانه بالا بيندازي ؛
و آرام بگويى:
هر طور راحتى …

 

 


انسان هم مي تواند دايره باشد هم خط راست.
انتخاب با خودت است :
تا ابد دور خود بچرخي يا تا بي نهايت ادامه دهي ...

 

 

 


بچه ها به پنج دليل دوست داشتني اند: 1_گريه مي کنند چون گريه کليد بهشته. 2_قهرکه مي کنند زود آشتي مي کنند چون کينه ندارند. 3_چيزي که مي سازند زود خراب مي کنند چون به دنيا دلبستگي ندارند. 4_با خاک بازي مي کنند چون تکبر ندارند. 5_خوراکي که دارند زود مي خورند و براي فردا نگه نمي دارند چون آرزوهاي دراز ندارن

 

 


ياد بگير ، قدر هر چيزي را که داري بداني،
 
قبل از آنکه روزگار به تو يادآوري کند که:
 
مي بايست قدر چيزي را که داشتي، ميدانستي ...

 

 

 

 

نعره ي هيچ شيري خانه ي چوبي را خراب نمي کند؛
 
من از سکوت موريانه ها مي ترسم ...!

 

 

 

 

گيله مرد ميگفت : آدمها را به ميزان درکشان بسنج نه به اندازه مدرکشان؛
 
چرا که فاصله ي زيادي از مدرک تا درک وجود دارد.
 
مدرکي که درک بالاتري به ارمغان نياورد ، کاغذ پاره اي بيشتر نيست.
 
مهمترين نشانه ي درک بالاتر تواضع بيشتر است

 

 

 

For every minute you are angry you lose sixty seconds of happiness.”

 


باز باران بي ترانه ....

باز باران با تمام بي کسي هاي شبانه
مي خورد بر مرد تنها
مي چکد بر فرش خانه
باز مي آيد صداي چک چک غم
باز ماتم ...

من به پشت شيشه تنهايي افتاده
نمي دانم ، نمي فهمم
کجاي قطره هاي بي کسي زيباست ....

نمي فهمم چرا مردم نمي فهمند
که آن کودک که زير ضربه شلاق باران سخت مي لرزد
کجاي ذلتش زيباست ...
نمي فهمم ....

 

من ديـــوانه ي آن لـــحظه اي هستــم که تو دلتنگم شوي
و محکم در آغوشم بگيــري
و شيطنت وار ببوسيم
و من نگذارم
عشق من
بوسه با لـــجبازي، بيشتر مي چسبـــد!!!
 

 

 

گاهـ ـي حجـ ـم ِ دلــــتنـگي هايـ ـم
آن قــَ ـــ ـدر زيـاد ميشود
که دنيــــا
با تمام ِ وسعتش
برايـَم تنگ ميشود ...
... دلتنــگـم...
دلتنـــــگ کسي کـــــه
گردش روزگــــارش به من که رسيــــد از
حرکـت ايستـاد...
دلتنگ کسي که دلتنگي هايم را نديد...
دلتنگ ِ خود َم...
خودي که مدتهــــ ــــ ــاست گم کـر د ه ام ...

گذشت ديگر آن زمان که فقط يک بار از دنيا مي رفتيم
حالا يک بار از شهر مي رويم

يک بار از ديار … يک بار از ياد … يک بار از دل … و يک بار از دست
 

 

 

من به هر تحقيري که شدم با صداي بلند خنديدم ...
نام مرا گذاشتند "با جنبه" بي انکه بدانند
خنديدم تا کسي صداي شکسته شدن قلبم را نشنود…!
 

 

 

بغض کنيد ...
گريه کنيد ...
دق کنيد ...

ولي با آدماي بي ارزش درددل نکنيد!!

 

 

 

گريه نمي کرد هرگز در مرگ مادرش

و نکرده بود هرگز در ترک همسرش

پچ پچ مي کردند زنان پشت سرش

که بسيار بي احساس است خير سرش

وفحش مي خورد از مردان که گور پدرش

و چه بي صدا مي شکست تمام اعضاي بدنش

او سال ها بود که مرده بود

در نبود فرهنگ درک در کشورش
 

 

 

 

به ثانيه ها گوش مي کنم

و چشمهايم را مي بندم و اشک ميريزم

چقدر خسته ام

چقدر دلم مي خواهد همينجا بين عبور و مرور مدام ماشين ها و مردم دراز بکشم و دنيا را به ايستادن وا دارم

چقدر دلم مي خواهد بروم بالا ترين جاي شهر بايستم و بلند بلند بخندم...

به خودم و به دردهايي که هيچ درماني برايشان تجويز نمي کني...

... آه خدايا بيا هر دو دست برداريم تو از ساختن انسان و من از سوختن به پايش
 

کلافه کرده اي مرا . . .
 چرا هميشه لبخندهايت از نوشته هاي من زيباتر است؟
 .

 

 

زنـــدگي بهانه استـــ
 من هوا را به اميد
 همنفسي
 با تو
 تنفس مي کنم

 

 

بي خيال است ، خيلي بي خيال ؛ همان کسي که تمام خيال من است …

 

 

 

نويسنده ها “سيگار” مي کشند
 شاعرها “هجران”
 نقاش ها “تابلو”
 زنداني ها “تنهايي”
 دزدها “سرک”
 مريضها “درد”
 بچه ها “قد”
 و من براي کشيدن ، “نفسهاي تو” را انتخاب مي کنم …
 

 

شسته ام ، کجا ؟ کنار همان چاهي که تو برايم کندي ، عمق نامردي ات را اندازه مي گيرم

 

 

تمام غصه ها
دقيقا از همان جايي آغاز مي شوند که
ترازو بر مي داري مي افتي به جان دوست داشتنت !
اندازه مي گيري !
حساب و کتاب مي کنيُ مقايسه مي کني . . .
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که
زيادتر دوستش داشته اي ، که زيادتر دل داده اي ،
که زيادتر گذشته اي ، که زيادتر بخشيده اي ،
به قدر يک ذره ، يک نقطه ، يک ثانيه حتي !
درست از همانجاست که توقع آغاز مي شود
و توقع آغاز همه ي رنج هايي است
که به نام عشق مي بريم . . .

نوشته شده در برچسب:,ساعت 15:15 توسط parya| |

تکنیک مراقبه شماره ( 1)در حالیکه چشمانتان را بسته اید چند دقیقه را صرف ریلکس کردن تمام بدن کنید سپس کره چشمتان رابه سمت بالا بچرخانید تا جاییکه کشش و فشار اندکی را در ماهیچه های اطراف چشمتان احساس کنید.سپس دید درونی خود را بر صفحه سیاه درون متمرکز کنید.سعی کنید در این مرحله به خواب نروید بلکه همچنان توجه تان را در همین حالت متمرکز کنید .هرگاه که ذهنتان منحرف شد و به موضوع دیگری پرداخت خیلی ساده آن را بازگردانید ودوباره آغاز کنید.به صدای سوت ضعیف در بالای سرتان گوش کنید وتوجه ثانویه خود را به گوش دادن به آن معطوف سازید.
تجسم کنید که سوت مذکور مانند جریانی از امواج است که از پایین کالبد فیزیکی تان به بالا حرکت کرده و از قسمت بالای سرتان خارج میشود. اجازه دهید تااین سوت دید درونی تان را بطور کاملا طبیعی به بالا ببرد. به آرامی تمرکز دید درونی تان بر سیاهی صفحه درون را متوقف کنید.اگر این کار را مدت بیشتری انجام دهید از به خواب رفتن شما جلوگیری می کند. در عوض فقط هشیاری جنبی و خفیفی را در اطراف چشم سوم خود در درون پیشانی حقظ کنید تا به این ترتیب صفحه سیاه را همچنان نزدیک به نقطه دید درونی تان نگه دارید. سرانجام در حالتی نا منتظر و بی خبر به خواب خواهید رفت.اگر احساس خفیفی از سوزش و گزگز یا احساس کشیدگی در قسمت بالای سرتان بوجود امد بسیار عالی است. اگر هم این اتفاق نیفتاد اشکالی ندارد.اگر باعث این احساس در سرتان شوید و توجه ثانویه خود را در آن نقطه از سرتان معطوف دارید آنگاه پس از به خواب رفتن احتمال خارج شدن از کالبد اندکی بیشتر خواهد شد.سخت ترین قسمت این تکنیک هنگامی است که حدودا یک ساعت و نیم از آغاز آن بگذرد. در این هنگام است که موج فریبنده و اغوا کننده ای از خستگی ذهنی و جسمانی در سراسر کالبد
فیزیکی ایجاد می شود و استقامت و اراده ذهنی را شدیدا به مبارزه می طلبد. تسلیم شدن به این موج وسوسه انگیز از خستگی و به خواب رفتن معمولا هر گونه احتمال برای خارج شدن آگاهانه از کالبد را تا حد صفر کاهش می دهد.سعی کنید تا از نظر ذهنی بر این موج از خستگی فائق شوید و به مراقبه خود ادامه دهید در این مرحله با گذشت هر لحظه شانس و احتمال سفر خروج از کالبد با خود آگاهی بسیار خوب به تدریج افزایش می یابد.


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:18 توسط parya| |

یکی اشتباهی به گوشیه مامانم اس ام اس داده

عزیزم الان تاپ شلوارک قرمز پوشیدم اس بده!!!!!
مامانم:فک کنم داشتن مشاعره می کردن!!!!!
من:آره مامان جان خودتو درگیر نکن!!!!
فقط خدار و شکر کردم طرف تاپ شلوارک تنش بود وگرنه کی می خواس مامان منو توجیه کنه:|
.
.
.
.
.
.
دیروز بعد شیش ساعت کار کردن رفتم نشستم تو یه پارک یه ساندویچ بخورم،یهو دو تا کفتر عاشق اومدن نشستن روبروم!!!!یه ملچو مولوچو ماچو موچی راه انداختن که من به خودم سس میزدم ساندویچو می کردم تو دماغم بس که تو کف اینا بودم!!!!!اصن داغووووون
.
.
.
.
.
.
تو جمع خانواده داشتیم فیلم میدیدم طرف دو شخصیته بود زرت و زرت میزد آدم میکشت یه ساعت بعد عین یه بچه گوگولی عاشقانه نگات میکرد!!!!
بابام:خانوم نکنه این بچمونم دوشخصیته باشه؟؟؟؟
مامانم: نه بابا خیالت راحت این از اولم بی شخصیت بود چه برسه به دو تا شخصیت!!!!
ینی تخریب در حد هیروشیما....الان دارم هنوز تیکه هاشو جم می کنم:||||
.
.
.
.
.
.مراقب سر جلسه امتحان اومد گفت کارت ورود به جلسه ؟

گفتم اصن به قیافه من میخوره درسخون باشم جای کسی‌ بیام امتحان بدم ؟

گفت خداییش نه و ول کرد رفت !

.

.

.


یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه

مدام بهانه می گیره به نظرتون اگه

بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب میشه!؟

.

.

.

امروز از تلفن عمومی زنگ زدم خونمون

صدام رو عوض کردم بابام گوشی رو برداشت بهش گفتم

ما پسرتون رو دزدیدیم ۱۰۰ هزار تومن بیارین به این آدرس

و گرنه پسرتون رو میکشیم

بابام برگشت گفت ۲۰۰ تومن میدم یه جوری بکشینش طبیعی به نظر برسه ! :(

.

.

.

بدتر از اونایی که وقتی شوخی میکنی جدی میگیرن

اونایی هستن که وقتی جدی میگی شوخی میگیرن !

.

.

.

یه سئوالی داشتم مامان شما هم از قسمت فر اجاق گاز به جای انباری استفاده می کنه ؟

.

.

.

یکی از ملانصرالدین می پرسه چه جوری جنگ شروع می شه؟

ملا بدون معطلی یکی می زنه زیر گوش طرف و میگه اینجوری

.

.

.

پِجَر!! پِجَر!! من اومجَم!!

(اسمایلی پسرشجاع وقتی پدرشو صدا میکرد)

.

.

.

وودکا + یخ ... کلیه ها متلاشی میشه !
عرق + یخ ... کبد خراب میشه !
تکیلا + یخ ... مغز داغون میشه !
ویسکی + یخ ... قلب فنا میشه !
این یخ لعنتی سلامتی ما رو تهدید میکنه !
.

.

.

از جلوی پارک محلمون رد میشدم دیدم یه دختــر خارجی داره عکس میگیره...

رفتم جلو بهش گفــــــــتم : ?can u speak english

انگار دنیارو بهش داده بودن با کلی شوق و ذوق گفت : Yeeees ,I caaaan!!!!!!

زدم رو شونــش گفتم : " sorry , I can't
.
.
.
دیشب خواب دیدم دارم درس میخونم

که یهو از خواب پریدم...

رفتم صدقه انداختم ؛ رفع بلا شد!!!
.
.
.
بعضی شبها که خوابم نمیبره ، یه جوری که مغزم بشنوه میگم:

" برم یه کتابی بیارم بخونم".

هیچی دیگه؛

اصن بیهوش میشـم :|

روش خوب و امتحان شده ایه!
 


( قند ) خون مادر بالاست ، دلش اما همیشه ( شور ) می زند برای ما . . .
اشکهای مادر ، مروارید شده است در صدف چشمانش

دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید !
حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد !
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش . . .
.
.
.
.
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره

میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه . . .
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش

دلت میخواد بمیری . . .

.

.
.
.
تو ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ”
تو ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”
تو ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
تو ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
تو ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”
تو ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
تو ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ”
تو هفتاد سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن . . .
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم . . .
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست . . .
.
.
.
.
سلامتیه اون پسری که . . .
۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۲۰ سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۳۰ سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه . . .
باباش گفت چرا گریه میکنی ؟
گفت : آخه اونوقتا دستت نمیلرزید . . .
.
.
.
.
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن . . .
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن . . .
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن . . .
به سلامتی همه مادرای دنیا . . .
.
.
.
.
پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !
.
.
.
.
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ، سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم . . .
.
.
.
.
شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان . . .
.
.
.
.
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد . . .
.
.
.
.
به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن ، ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !
.
.
.
.
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن ، کوچک و کوچک تر میشود . . .
ولی پدر . . .
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ، خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست . فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد . . .
بیایید قدردان باشیم . . .
به سلامتی پدر و مادرها
.
.
.
.
دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از تمام دستها بلند تر است . . .
.
.
.
.
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . .
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من !
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ !
پسر میگه : بازم من شیرم !
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟
پسر میگه : بابا تو شیری !
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . .
به سلامتی هرچی پدره . . .
.
.
.
.
مادر تنها کسی است که میتوان “ دوستت دارم ”هایش را باور کرد ، حتی اگر نگوید . . .
.
.
.
.
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد !
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . .
.
.
.
.
اگر ۴ تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما ۵ نفر باشید ، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید مطمئنا مادر است . . .

نوشته شده در برچسب:,ساعت 9:56 توسط parya| |

 

بعد از خیس کردن دمپایی بزرگترین ضد حال به دیگران اینه که

وقتی کسی خونه نیست صدای تلویزیون رو تا آخر زیاد کنیم

و بعد خاموشش کنیم و از خونه بزنیم بیرون .

تا نفر بعدی که میخواد تلویزیون رو روشن کنه برق از سه فازش بپره !

امتحان کنین آی حال میده …

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شیطون تو جهنم کافی نت میزنه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
میگه هزینه ی هر تماس با انگلیس ۵۰ دلار

با آمریکا ۱۰۰ دلار , با ایران مجانی !

ملت اعتراض میکنن میگن چرا ایران مجانیه ؟

شیطون میگه جهنم به جهنم داخلی حساب میشه ..

 

 

 

شيخي را گفتند : مدتي است که در شهر شلوار کوتاه رايج گرديده و دختران بسياري اين البسه بر تن مي کنند. در مذمت شلوار کوتاه چيزي بگو تا دختران از پوشيدنش صرف نظر نمايند. شيخ ما خروشيد و گفت:خاموش!!! که شلوار کوتاه را فايده بسيار است و من در مذمتش هيچ نگويم گفتند: يا شيخ ! فايده اش چيست؟؟؟؟ شيخ ما گفت: چون دختران شلوار کوتاه پوشند، پسرها سر به زير گردند و پايين را بنگرند. چون پايين را بنگرند هم از گزند تيرشيطان در امان مانند هم از شر چاله!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تدریس استاد :

۱+۱

تمرین :

۵۵+47

سوال امتحان :

۳۹۰۴۸۲۴۰(x^2(3454x+84)+8343x(x-۴۵۴)(۳۵۴-x
:))))))))))
 

 

 

 

نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم

مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت

من حیف شدم! :|

 

 

 

ملت چه بیکارن !

یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…

دیگه تماس نگرفت

بعد چند روز اس داده :

ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟

 

 

 

 

به نظرم می‌تونن دیوارای حموم رو از جنس لیف درست کنن
که آدم راحت مثل خرس کمرشو بکشه به دیوار دیگه !
اینهمه مشقت برای لیف کشیدن کمر نکشه !
 

 

 

ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺮﯾﺒﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﯾﺎ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺳﺮﺥ ﮐﺮﺩﻩ ﺟﻠﻮ ﻣﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﮑﻨﻦ
ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﺑﺬﺍﺭﻥ ﻣﺎ ﻧﺎﺧﻮﻧﮏ ﺑﺰﻧﯿﻢ
ﻭ ﺑﺎ ﮐﻔﮕﯿﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪﻣﻮﻥ ﻧﮑنن
 

 

 

آقا ما یه دوستی داریم مهندس کامپیوتر هستش
دیروز اومد پیش من گفت میخوام لپ تابم رو باز کنم
سوکت شارژش لغ شده ، قطع و وصل میشه هی
خلاصه بعد از ۱۲۰ دقیقه ، کامل بازش کردیم مادربردش رو نگاه کردیم
دیدیم سوکت شارژ سالمه !
فیش شارژر رو زدیم بهش ببینیم چه جوریه دیدم لغ بودن از سمت فیش شارژر هستش !
هیچی دیگه همونجا در دم بهش ایمان آوردم !
بعدش زنگ زدم به پت و مت آمادگی خودمون رو جهت جایگزینی اعلام کردم

 

 

 

 

خرهای سال ۲۰۶۹

http://axgig.com/images/74526542373820447869.jpg

دمت گـــــــرم

 

 

 

 

 

http://axgig.com/images/64424644790284754207.jpg

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:2 توسط parya| |

من سکوت کرده ام ...چون
 

نه اینکه حرفی برای گفتن ندارم ...چون

حرفهایم بی شمارند ....چون

درد بسیار دارم ...چون

دردهایم خاموشند ....


نوشته شده در برچسب:,ساعت 20:16 توسط parya| |

سلام...

تستی که در زیر ملاحظه مینمایید یکی از بین المللی ترین تست های روانشناسی در 2 سال اخیر بوده که در بسیاری از کشورها از جمله امریکا و کانادا با استقبال ویژه ای مواجه شده است ...

امیدوارم شما مارشالیها نیز از این تست لذت ببرید :

 

 

اگـر مـایـلید اطلاعات بیشتری درباره شخصیت خودتان و خصوصیاتی كه باعث مـی‌شوند دیگران شما را بیشتر دوست داشته باشند، پیدا كنید به تست زیر با دقت و در كمال صداقت پاسخ دهید.


1- فرض كنید شما مشخصه صورت كسی هستید، كدام قسمت از صورت او هستید؟
الف: چین و چروك
ب: لكه
ج: خال زیبایی
د: كك و مك
هــ : لبخند

2- دوست دارید چه نوع پرنده‌ای باشید؟

الف: شباهنگ
ب: جغد
ج: عقاب
د: فلامینگو
هــ : پنگوئن

3- كدام یك از آلات موسیقی را دوست دارید؟

الف: پیانو
ب: ویولن
ج: سازدهنی
د: گیتار
هــ : دف

4- كدام یك از برنامه‌های تلویزیونی برای شما جالب‌تر است؟

الف: اخبار و برنامه‌های مستند
ب: فیلم‌های درام و زندگینامه
ج: هیجانی و پلیسی
د: عشقی و ماجرایی
هــ : كمدی و كارتون

5- كدام یك از بازی های شهر بازی را بیشتر دوست دارید؟

الف: ترن‌های هوایی سریع‌السیر
ب: قطار یا قایق
ج: نمایش و اجرای كمدی
د: چرخ و فلك و وسایلی كه سریع می‌چرخند
هــ : هیچ كدام، من از شهربازی متنفرم

6- آیـا شـمـا بـه اشـتـبـاهـات خـودتـان می‌خندید؟

الف: هرگز
ب: بندرت
ج: برخی مواقع
د: معمولا
هــ : همیشه

7- اگـر دوسـت شـمـا سـر بـه سرتان گذاشت، چه عكس‌العملی نشان می‌دهید؟
الف: عصبانی می‌شوید
ب: ناراحت می‌شوید
ج: برایتان جالب است
د: تلافی می‌كنید
هــ : چندین برابر تلافی می‌كنید

8- اولین چیزی كه صبح موقع بیدار شدن به فكرتان خطور می‌كند، چیست؟

الف: كار یا تحصیل
ب: مشكلات زندگی
ج: صبحانه
د: روزی كه در پیش دارید
هــ : كاری كه تا شب انجام خواهید داد

9- در زندگیتان چه شعاری دارید؟

الف: وقت طلاست
ب: سحرخیز باش تا كامروا باشی
ج: آنچه برای خود می‌پسندی، برای دیگران هم بپسند
د: زندگی كن و به دیگران هم اجازه زندگی كردن بده
هــ : بی‌خیال باش، هرچه باداباد

10- آیا به حیوانات علاقه‌مندید؟

الف: اصلا
ب: تعداد كمی از حیوانات
ج: برخی از حیوانات
د: بیشتر حیوانات
هــ : تمام حیوانات

11- شما لبخند می‌زنید؟
الف: هرگز
ب: بندرت
ج: گاهی اوقات
د: اغلب
هــ : آنقدر زیاد كه برخی فكر می‌كنند دیوانه هستم

12- نظر دیگران راجع به شما اغلب كدام مورد است؟

الف: بی‌رحم
ب: سرد و بی‌احساس
ج: زیبا
د: دوست‌داشتنی
هــ : خوشگذران

13- شما احساس عشق و قدردانی خود را نشان می‌دهید؟

الف: هرگز
ب: بندرت
ج: گاهی
د: اغلب
هــ : حداكثر تا جایی كه امكان دارد

14- شما اعتقاد دارید كه برای شاداب بودن باید ساعاتی از روز را منحصرا صرف خودتان كنید؟

الف: اصلا
ب: احتمالا نه
ج: گاهی
د: بله
هــ : البته، تا جایی كه امكان دارد به خودتان می‌رسید

15- آیا زندگی شما با برنامه‌ریزی پیش می‌رود؟
الف: مــن حـتــی در تـعـطـیــلات هــم برنامه‌ریزی می‌كنم
ب: همیشه برنامه‌ریزی می‌كنم
ج: بستگی به روز هفته دارد
د: در صورت امكان اجازه می‌دهم كه خودش پیش آید
هــ : همیشه بدون برنامه‌ریزی روزها را طی می‌كنم

 

 

حال امتیازات گزینه‌هایی را كه انتخاب كرده‌اید را به ترتیب زیر جمع كنید.

گزینه الف 1 امتیار

گزینه ب 2 امتیاز

گزینه ج 3 امتیاز

گزینه د 4 امتیاز

گزینه هـ 5 امتیاز

سپس امتیازات بدست آمده از 15 سوال تست را مطابق با متن‌های زیر مقایسه كنید.

 


:: اگر امتیاز شما بین یك تا 20 باشد:

بدین معنی است كه شما سوسن سفید هستید. مردم شما را به خاطر پشتكارتان، از جــــان و دل مــــایــــه گــــذاشــتــــن‌تــــان و مـوفـقـیـت‌هـایـتـان تقدیر می‌كنند. اهداف مشخصی دارید و فكرتان بر كارتان متمركز است. احتمالا فرزند اول خانواده هستید. احساستان را بسختی ابراز می‌كنید. یكی از مهم‌ترین نگرانی‌های شما این است كه چگونه در برابر افراد مختلف ظاهر شوید. اندیشه‌هایتان كمی متمایل به بدبینی است.

ظاهرا دارای اعتماد به نفس کافی هستید ولی در باطن گاهی به خود اعتماد ندارید. قادر هستید كه هدفی تعیین كنید و به آن برسید. بعضی مواقع دنیا را با دیدی باریك‌بین می‌نگرید. احساس می‌كنید كه وقت كمی برای رسیدن به آرزوهایتان دارید. مواظب باشید جدی بودنتان شما را از دنیای اطراف دور نكند. خونسرد باشید و از زندگیتان لذت ببرید. كارهایی انجام دهید كـه از آنـهـا لـذت مـی‌برید. با انجام این دستورات قوه خلاقیت‌تان شكوفا می‌شود. سعی كنید كه بیشتر بخندید و با دیگران در تماس باشید.


:: اگر امتیاز شما بین 21 تا 54 باشد:


بدین معنی است كه شما یك گل رز هستید. كمی تیغ دارید ولی زیبایی‌های بسیاری دارید. حس شوخ‌طبعی دارید ولی از شنیدن جوك لذت می‌برید. احتمالا فرزند وسط خانواده هستید. مردم دوست دارند دوروبر شما باشند. خونگرم هستید. دوستان صمیمی بسیاری دارید. زندگی را بـا دیـد واقـع‌بـیـنـانـه می‌نگرید. آگاهید كه زندگی از خوبی‌ها و بدی‌ها تشكیل شده است. قادرید شانس خودتان را با توجه به سـرمـایـه‌هـایـی كـه داریـد، امـتـحـان كـنید. سختكوش هستید و به اهدافتان پایبندید.

دوست دارید خودتان باشید و این مساله به شما اعتماد به نفس می‌دهد. مشكل‌ترین مساله در زندگیتان یكنواخت بودن مسائل است. یكنواختی در هر مساله‌ای شما را آزار می‌دهد و باعث كسل شدن روحیه شما می‌شود. به شما پیشنهاد می‌گردد كه افق دیدتان را وسیع‌تر كنید. مسائل جدیدی را تجربه و كشف كنید. آن‌گاه متعجب خواهید شد كه چه نتایج زیبایی به دست آورده‌اید و مهم‌تر از همه این‌كه فراموش نكنید كه در همه چیز دنبال زیبایی بگردید مخصوصا در خودتان.


:: اگر امتیاز شما بین 55 تا 75 باشد:


بـدیـن مـعـنـی اسـت كه شما یك گل آفتابگردان هستید در بستری از گل‌های رز. یك ویژگی بارز در شما وجود دارد كه باعث گرمادهی به دیگران و جلوه‌گری شــمـــا مـــی‌شـــود. مــمــكـــن اســـت شــمــا كوچك‌ترین فرزند خانواده یا تنها فرزند باشید. در وقت لازم جدی هستید، ولی دوستانتان شما را به عنوان یك شخص شوخ‌طبع می‌شناسند. از گفتن جوك لذت می‌برید. گاهی شیطنت می‌كنید. مایلید كه با افراد جدید و جالبی در زندگیتان آشنا شوید. با افرادی كه هیچ وقت نمی‌خندند، راحت نیستید. دید مثبتی به زندگی دارید. در همه چیز به دنبال خوبی‌ها هستید. بیدی نـیـسـتـیـد كـه بـا هـر بـادی بـلـرزید. گرم، دوست‌داشتنی، باوفا و اجتماعی هستید و هر كدام از این صفات می‌تواند دلیلی برای خوب بودن شما باشد. انرژی نامحدودی دارید ولی انگیزه‌تان كم است. برای شما مشكل است كه فقط روی یك كار متمركز شوید. به شما پیشنهاد می‌گردد كه اجازه دهید مردم روی جدی شما را هم ببینند. همان‌طور كه چهره شاد شما را می‌بینند. در این صورت می‌خواهند كه همیشه با شما بـاشـنـد.
بـه احـسـاسـات دیـگـران احـتـرام بگذارید. از این شاخه به آن شاخه نپرید و كاری را كه دوست دارید، انتخاب كنید و تا پایان آن را انجام دهید.

نوشته شده در برچسب:,ساعت 17:50 توسط parya| |

توی یه پیجی یه سوال مطرح شده که:

روزه تون رو با چی باز میکنین ؟!

کامنت های دریافتی از هموطنای عزیزمـــون به شرح زیر :
با دروغ
با صبحانه
با افطار
با آچار فرانسه
با صدای علی عبدالمالکی
با روزه باز کن
با کلید
با تریاک
با شامپو گلرنگ
با انبردست
با یک لیوان آبجو تگری
با سیگار
با رمز یا زهرا
اصلا نمیبندیمش که بخوایم بازش کنیم
باز نمیشه، سِفت بستمش
با مرغ دل همتونم بسوزه
یه راهنمایی میکنین؟
با خوردن صبحانه همراه با فحش به هر چی آخونده
با دعای ربنای شجریان
با بیسکویت گرجی
با ۳۰۰۰ میلیارد تومان وجه نقد!!

یه همچین دل های پاکی دارن ملت smiling مطالب طنز باحال(آخر خنده حتما بخونید... جدید جدید!)

 

حالا شما با چی باز میکنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده در برچسب:,ساعت 12:44 توسط parya| |

گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.


برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

نوشته شده در برچسب:,ساعت 11:5 توسط parya| |

چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خواندن به مهمونی وخوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند.

روز امتحان به فکر چاره افتادند وحقه ای سوارکردند به این صورت که سر و رو شون رو کثیف کردند ومقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند.

سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودندویک راست به پیش استاد رفتند.

مسئله رو با استاد اینطور مطرح کردند:

که دیشب به یک مراسم عروسی خارج ازشهر رفته بودندو در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک های ماشین پنچرمیشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین به یه جایی رسوندنش واین بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیدند کلی از اینها اصرار و از استاد انکار، آخر سر قرار میشه سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این ۴ نفرازطرف استاد برگزار بشه،

آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ، سه روز تمام به درس خوندن مشغول میشن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند

استاد عنوان می کنه بدلیل خاص بودن و خارج از نوبت بودن این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک کلاس بنشینند و امتحان بدن که آنها به خاطر داشتن وقت کافی وآمادگی لازم باکمال میل قبول می کنند.

امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بیست بود:

۱ ) نام و نام خانوادگی؟ ۲ نمره

۲ ) کدام لاستیک پنچر شده بود؟ ۱۸ نمره

الف) لاستیک سمت راست جلو
ب) لاستیک سمت چپ جلو
ج) لاستیک سمت راست عقب
د) لاستیک سمت چپ عقب

نوشته شده در برچسب:,ساعت 10:48 توسط parya| |

فکر کردن به تو کار شب و روز من شده

بس که حالم گرفته چشم هایم غرق در اشک هایم شده

دیگر گذشت،تو کار خودت را کردی،دلم را شکستی و رفتی...

همه چیز گذشت و تمام شد،این رویاهای من با تو بود که تباه شد...

انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی

انگار دیگر دنیای من بن بست شده،راهی ندارم برای فرار از غم هایم

این هم جرم من بود،از اینکه برایت عین دیگران نبودم

کسی بودم که عاشقانه تورا دوست داشت،دلی داشتم که واقعا هوای تورا داشت

دیگر گذشت،حالا تو نیستی و من جا مانده ام

تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام

تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام....

نوشته شده در برچسب:,ساعت 18:28 توسط parya| |

به سرنوشت بگویید اسباب بازی هایش بی جان نیستند...

 

آدمند...

میشکنند...

آرامتر...!!

نوشته شده در برچسب:,ساعت 18:42 توسط parya| |

باز باران با ترانه         ميخورد بر بام خانه
خانه ام کو؟       خانه ات کو؟         آن دل ديوانه ات کو؟
روزهاي کودکي کو؟       فصل خوب سادگي کو؟
يادت آيد روز باران    گردش يک روز ديرين
پس جه شد ديگر کجا رفت
خاطرات خوب و شيرين
کوچه ها شد کوي بن بست
در دل تو آرزو هست؟
کودک خوشحال ديروز
غرق در غمهاي امروز
ياد باران رفته از ياد
آرزوها رفته از ياد
آرزوها رفته بر باد
باز باران,باز باران ميخورد بر بام خانه
بي ترانه,بي بهانه
شايدم,گم کرده خانه
 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 15:16 توسط parya| |

دوستم تعریف میکرد: "مامانم هر موقع میخواد چایی بیاره، واسه من تُو یه لیوانِ بزرگ میآره و همیشه به همه تأکید میکنه این لیوان مالِ دختر گُلمه،، مخصوصِ مخصوص... منو از همه بچه هاش بیشتر دوس داره، خیلی ماهه
یه روز من رفتم خونشون، مامانش چایی آورد
2تا استکان معمولی و یه لیوان بزرگ. و گفت: "اون لیوان بزرگه مال دخترمه
دوستم پرسید: "مامان، منو از بقیه بیشتر دوس داری که همیشه واسم چایی مخصوص میاری، نه؟
مامانش گفت: "آخه یه بار که از دانشگاه خسته و کوفته اومدی و با این استکانها چایی خوردی خیلی دلم برات سوخت دخترم
دوستم: "چرا مامانی؟
مامانش: آخه نه که این استکانها کوچیکه، دماغت توش جا نمیشد 

 

 

 

قديما مراسم خواستگاري براي اين بود خونواده ها دختر پسر رو بهم نشون بدن
الان براي اينه که دختر و پسر خونواده هاشونو بهم نشون بدن!!

 


مادر شوهر ها ميگن : عروس مثل ليمو شيرينه اولش شيرينه ،آخرش تلخه !
ولي ليمو شيرين تا زماني شيرينه که کارد به جيگرش نخورده باشه
 

 

آموزش سريع تفاهم در زندگي مشترك
براي خانومها:
هيچ وقت با هيچ مردي بحث نکنيد... بلافاصله گريه کنيد!!!
براي آقايون:
هيچ وقت با خانومها بحث نکنيد... بلافاصله ببوسيدشون!!!
 

 

ما که هرجايي دهَنمـــون سرويس ميشه ميگن امتحان الهيــه !!
اگه اينجوري باشه که من ديگه دکتراي الاهيات گرفتم...

نوشته شده در برچسب:,ساعت 9:19 توسط parya| |

 

روزي که بود نديدم….روزي که خواند نشنيدم
روزي ديدم که نبود….روزي شنيدم که نخواند
 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 14:4 توسط parya| |


آنقدر چيزها اتفاق مي افتد که نمي دانم از کدامشان شروع کنم.

 

احساس مي کنم در فيلمي بازي مي کنم با حرکت تند.

 

 احساس مي کنم زمان به سرعت مي گذرد.

 

شايد براي اين است که روزها کوتاه و کوتاهتر مي شوند.

 

 گويي از کنار لحظه ها مي گذرم

 

 اين روزها بدون اينکه آنها را زندگي کرده باشم.

 

انساني هستم سرما خورده با خوشمزه ترين غذا

 

 که در دهانش عاري از هر گونه مزه و طعمي است.

 

همه چيز در ذهنم معلق است.

 

 در باره همه چيز ميتوانم بنويسم

 

 و لي نمي دانم

 

 چرا هميشه آنقدر طولش مي دهم که دير مي شود

 

 و موضوع اهميتش را از دست مي دهد.

 

آنوقت نوشتن مي شود يک ليوان چاي سرد

 

 که ديگر ميل نوشيدنش را ندارم.

 

 حالت آدمي را پيدا مي کنم

 

که دير سر قرارش رسيده باشد

نوشته شده در برچسب:,ساعت 16:28 توسط parya| |

 

 

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 15:33 توسط parya| |

یه شب خوب تو آسمون              یه ستاره چشمک زنون

خندیدو گفت کنارتم             تا آخرش تا پای جون

ستاره قشنگی بود              آروم و ناز و مهربون            ستاره شد عاشق من

منم شدم عاشق اون           اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون

ماه اومد و ستاره رو دزدید و برد            نامهربون ستاره رفت

بارفتنش دلم شکست             حالا شبا به یاد اون           چشم میدوزم به آسمون

دلم میخواد داد بزنم: این بود قول و قرارمون؟؟؟...

تو رفتی و بارفتنت         حتی نذاشتی یک نشون

 

    دوست دارم ستاره جون دوست دارم تا پای جون

نوشته شده در برچسب:,ساعت 15:45 توسط parya| |

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن

.

خداوندا
از بچگي به من آموختند همه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسي را دوست مي دارم
مي گويند:
فراموشش کن

من هرگز نمي نالم…قرنها ناليدن بس است…ميخواهم فرياد بزنم…!اگر نتوانستم سکوت ميکنم…

 

.


عميقترين و بهترين تعريف از عشق اين است که :
عشق زاييده تنهايي است…. و تنهايي نيز زاييده عشق است…
تنهايي بدين معنا نيست که يک فرد بيکس باشد …. کسي در پيرامونش نباشد!
اگر کسي پيوندي ، کششي ، انتظاري و نياز پيوستگي و اتصالي در درونش نداشته باشد تنها نيست!
برعکس کسي که چنين چنين اتصالي را در درونش احساس ميکند…
و بعد احساس ميکند که از او جدا افتاده ، بريده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعيت نيز تنهاست ……
کتاب نيايش

نوشته شده در برچسب:,ساعت 15:37 توسط parya| |

 

اگه قرار باشه بین عشقت و 1 میلیون دلار یکیو انتخاب کنی . . .

اولین چیزی که با اون پول میخری چیه ؟

نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:45 توسط parya| |

میدانی...

بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی !


بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادتــــ نمیشوند !

بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بکرند و دستــ نـخورده !


دیده ای ؟!

شنیده ای
... ... ؟!

بعضـــی ها بی نهایتـــ ــ ـند !

مـــــثل مـــــادر


 

نوشته شده در برچسب:,ساعت 13:30 توسط parya| |

 

گاهی دو نفر باید از هم فاصله بگیرند

 

تا بفهمند چقدر نیازمند برگشتن به همدیگرند.

نوشته شده در برچسب:,ساعت 19:23 توسط parya| |

تقدیم به همه پدرهای دردکشیده

نوشته شده در برچسب:,ساعت 19:7 توسط parya| |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com